بعد از فروکش کردن تب کرونا تقاضا در حال بازگشت به بازارها بود؛ در حالیکه مشکلات عرضه و انتقال کالاها همچنان وجود داشت. کارخانهها در وهله اول نیازمند تامین مواد اولیه خود بودند سپس تولید و توزیع. در ادامه افزایش قیمت در مواد اولیه در سطح جهانی، نرخ تورم را ۲ تا ۳ درصد در اقتصادهای بزرگ دنیا افزایش داد و این سوال مطرح شد که آیا چرخه تورمی بااهمیتی در بازار کامودیتیها دیده خواهد شد یا خیر؟
تا چندی پیش قیمت کامودیتیها افزایش بود. به عنوان مثال مس به ۱۰ و حتی ۱۱ هزار دلار بر هر تن رسید اما آغاز جنگ اوکراین و روسیه ورق را برگرداند و نوبت سکشنهای انرژی بود که افزایشی شوند. نفت برنت به محدوده ۱۲۰ دلار بر هر بشکه رسید و قیمت گاز طبیعی در اروپا به خاطر قطع انتقال گاز از روسیه به اروپا و همچنین موضوع خشکسالی در جهان به ویژه اروپا که از آب هم برای تولید برق استفاده میکردند، افزایش یافت.
همه این موضوعات باعث شد قیمت انرژی به شدت در اروپا رشد کند و تولید بسیاری از اقلام به صرفه نباشد؛ به نحوی که در حال حاضر در اروپا اگر کسی بخواهد با قیمت فعلی آلومینیوم اقدام تولید کند، باید ۴ برابر قیمت آلومینیوم هزینه برق پرداخت کرده یا اگر بخواهد آمونیاک تولید کند، برای تولید اوره و کود باید چند برابر قیمت اوره، هزینه گاز کند. لذا در وهله اول تقاضای اروپاییها به شدت رشد کرد و همین موضوع باعث شد قیمت فلزات و محصولات پتروشیمی افزایشی شود.
افزایشهای چند برابری قیمت انرژی و به تبع آن کاهش تولید، تقاضا برای برخی محصولات را در دنیا به خصوص اتحادیه اروپا، افزایش داد. صنایع گران دنیا با قیمتهای فعلی مصارف خود را کاهش دادند و در نهایت اروپا وارد رکود شد. احتمال اینکه اقتصاد آمریکا هم وارد رکود شود وجود دارد چرا که نرخ تورم همچنان بسیار بالاست.
همه این عوامل از جمله افزایش نرخ بهره در بانکهای مرکزی غرب و همچنین رکود، دست به دست هم داد تا قیمت کامودیتیها کاهشی شود. موضوعی که امروز میتوان اثر آن را در کاهش شاخص کل بازار سرمایه به وضوح دید. خوشبختانه فعلا با توجه به اینکه نرخ تورم در چین کاهش یافته، قیمت کامودیتیها بیش از این افت نکرد و امروز شرایطی متعادلی را در بازارهای جهانی مشاهده میکنیم.
در این میان یکی از مسائل مهمی که باید راجب آن صحبت کرد، نسبت قیمت به درآمد شرکتها است. در هر دو آیتم یعنی P/E بازار و شرکتهای بورسی و چشمانداز بازار کامودیتیها، به نظر میرسد بازار سهام در محدودهای است که به صورت میانگین، میل به فروش کاهش پیدا کرده است.
آنچه میبینیم روند نزولی بازار سرمایه طی دو سال اخیر با وجود بازده مثبت ثبت شده در بازارهای موازی است. این در حالی است که انتظار میرود گزارشهای تابستان ۱۴۰۱ بسیار بهتر از سال گذشته باشد و میتوان به برگشت ورق بازار امیدوار بود. در چنین شرایطی طبیعتا اگر سهامداران انتخاب درستی کرده و صنایع و شرکتهایی که رشد درآمد را نسبت به تابستان سال گذشته داشتند، برای سرمایهگذاری انتخاب کنند، به بازده منطقی و خوبی خواهند رسید. خصوصا که بازار سهام با توجه به روند دو سال اخیر، مستعد یک حرکت صعودی است و احتمالا با کوچکترین خبر مثبتی تمایل بازار به بالارفتن بیشتر از پایین آمدن خواهد بود.